برادر سید من

ای یار من که جان منی دلبر منی

زیباترین عزیزی و همسنگر منی

عید ولاء عید سیادت مبارکت

یا سیدی، برادر من! سرور من

سرباز بیمار

دلم گرفته ز دست دلم که بیمار است

به دست غفلت و پستی و غم گرفتار است

چه ها کشد گل زهرا (س) ز دست خاطی ها

خدا کند که نباشد کسی که سربار است

عید قربانی من

ای خدا تا به ابد در حرمت می مانم

با حسین هستم و زیر علمت می مانم

عید قربانی من را تو رقم خواهی زد

منتظر بر نظرت بر کرمت می مانم

وای وای

وای اگر وخ پریشان شود

شهوت ما بحر خروشان شود

وای از آن روز که اعمال ما

دور ز آئین شهیدان شود

دلتنگ

دلم برای رفیقان بی ریا تنگ است

برای عاشق آن حضرت خدا خدا تنگ است

دلم گرفته ز دستان مردمان ضعیف

برای یاور فرمانده قوا تنگ است

دلم قرار ندارد ز دوری یاران

برای بار صدم دیدن وفا تنگ است

برای لحظه ی وصل الی سبیل الله

برای لحظه زیبای تا خدا تنگ است

دلم گرفته و زار و پریش و حیران است

دلم برای رفیقان بی ریا تنگ است

سلام حاضر غایب

ای آشناترین غریبه عالم تو را سلام

ای بی سپاه، امام دو عالم تو را سلام

صحرانشین ترین شه عالم به انجمن

تنهاترین ستاره ی مبهم تو را سلام

حرف ای ناست

شهیدان خدا را دوست دارم

امام شهدا را دوست دارم

به راه رهبرم جان را نخواهم

شهادت در ولا را دوست دارم

ای کاش خدا

کاش که من هم ز شهیدان شوم

مثل شهید، اسوه ایمان شوم

در ره رهبر بدهم جان خود

یک نفس کوچک جانان شود

یا حبیب

یک نیمه نگاه نیمه شعبانی کن

امروز مرا به دیده مهمانی کن

ای چشم خدا بیا مرا با چشمت

همسنگر آن یار خراسانی کن

می آید... می رویم

کاش می آمد طبیبی و مداوا می کرد

کاش می آمد و او چهره هویدا میکرد

مشکلات منِ کم حل شده بود و ای کاش

او به چشمش سند مرگ من امضا می کرد